خوندنیها

نظر یادتون نره

خوندنیها

نظر یادتون نره

سوء تفاهم های دخترانه

1.روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود.
بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده!

2.یه آه از ته دل کشید.
بعداً فهمیدم که آه نبوده و آسم داره.

3. بهش یواشکی یه لبخند زدم، ولی اون قیافه جدی مردونش رو عوض نکرد. این خودداریش واسم خیلی جذاب بود.
بعداْ فهمیدم که خودداری نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پیکان 57 بوده و تازه متوجه من شده بود!!

4. آروم و با عشوه اومدم جلوش، دیدم تند تند داره بهم چشمک میزنه. کارش به نظرم با مزه اومد.
بعداً فهمیدم که تیک داره و پلک زدنش دست خودش نیست.

5. اومد یه چیزی بگه ولی از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود.
بعداً فهمیدم این بشر خدادادی هول هست و لکنت زبون داره.

6. سرش رو از شرمش انداخت پایین و گفت س س س سلام.
بعداً فهمیدم از شدت شرمش نبوده و میخواسته من دندونهای زردش رو نبینم.

7. بعد از یک سری اسم و فامیل بازی، ازم پرسید آخرین کتابی که خوندی اسمش چیه!؟ گفتم:
اَ...اَ...یادم نیست. گفت: چه جالب، نویسندش کیه!؟ از این تیکه بامزش خندم گرفت.
بعداً فهمیدم که تیکه نبوده و بیچاره چیزی به اسم iQ اصلاْ نداره.

8. بهم گفت بیا یه کم قدم بزنیم. این حرفش خیلی به نظرم رمانتیک بود.
بعداً فهمیدم حاجت داشته و میخواسته به سمت توالت عمومی حرکت کنیم.

9.ازش پرسیدم دانشگاه میری؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از این شوخ طبعیش خیلی خوشم اومده بود.
بعداً فهمیدم که اصلاً هم شوخ طبع نیست و منظورش مدرسه افراد استثنایی توی دانشگاه شهید بهشتی بوده!

10.بهش گفتم داره دیرم میشه. گفت اگه میشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبایلش. ولی هیچوقت زنگ نزد!
بعداً فهمیدم کادوی تولد 30 سالگیش یه موبایل اسباب بازی بوده که همه جا با خودش میبردتش.

نظرات 7 + ارسال نظر
آریا باکس جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 17:11 http://Aria-Box.Mihanblog.Com

لطفا 5دقیقه تا آخر بخوانید:
آیا آمار بازدید بالا میخواهید؟
از آمار کم خود خسته اید؟
گوگل شما را پیدا نمیکند؟
آیا مطالب مفید شما به هدر میروند؟
چاره کار چیست؟
آریا باکس
لینک باکس آریا باکس با روشی های متفاوت آمار شما را به طور دائمی و به طور شگفت انگیزی بالا میبرد.

شادی دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 00:34 http://shadi-shadi.blogsky.com




دستاتو گم کرده بودم تو خواب نیومدی عزیز
بوی خوش خاطره تو٬ تو عمق جون من بریز
تو خواب نگیر حضورتو ٬ از مبهم شب خونه
بدون که هر شب یاد تو٬ تو کنج قلبم مهمونه
بدون صدای پای تو غریبه نیس با گوش من
گرمی دستای توئه قشنگترین تن پوش من
منو ببرای همنفس به شهر خاموش نگات
تازه بکن این خونه رو با هر نت ترانه هات
بخون بخون ای نازنین تو خلوت حنجره ها
بذار دوباره وا بشن رو به بهار پنجره ها
بیا بشین کنار من بانوی شرم و انتظار
بودن تو کنار من میاره تو خونه بهار .

سلام
ممنون خیلی خیلی ناز و زیبا بود شاد شدم

شادی سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 13:26 http://shadi-shadi.blogsky.com


نمی رنجم...

نمی میرم..

اما....

اگر روزی ترا گفتند:

«چشمت را بگیر از من»

-تو با من صلح کن!

نگاهت را به من بسیار کن٬

بسیار کن!

که من بی چشم مستت زار و غمگینم

نمی خندم...

نمی مانم...

که می رنجم..

که می میرم!!!!


زیبا بود خیلی مرسی

سوسن سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 21:14 http://sussan18.blogfa.com

بمیرم براش الهی. مرها بهترنشونم قابل اعتماد نیستن و کلا یه سوتفاهم محسوب میشن وای به اینکه ازین نوع باشن!!!!

سلام . خیلی جالب بود . خوندنی و بامزه . دستت درد نکنه .
ایام به کام.

سوسن چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 http://sussan18.blogfa.com

سلام . ممنون که سر زدی . امر شما بزودی اجرا میشه پست بعدی موضوعش افزایش قد خواهد بود.

ایام به کام

شیوا چهارشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 19:26 http://just-kiss.blogsky.com

عجب
همون بهتر

علی پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 22:28 http://haiatmaqol.blogsky.com

باسلام این شب جمعه دل ماراشادکردی،دلت شادباد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد