خوندنیها

نظر یادتون نره

خوندنیها

نظر یادتون نره

گریه


وقتی که به دنیا آمد خیلی کوچک بود.هروقت غذا بهش نمیدادند و گرسنه می ماند، گریه می کرد.وقتی که بزرگتر شد هم گریه می کرد،اما این بار هر دفعه که مامانش یا بقیه تنبیهش می کردند،بزرگتر که شد وقتی غرورش را می شکستند،گریه می کرد.وقتی که دیگر جوان شده بود،وقتی قلبش را می شکستند، گریه می کرد.

وقتی که ازدواج کرد و بچه دار شد،باز هم گریه می کرد چون مشکلات زندگی گریبانگیرش کرده بود و ولش نمی کردند.وقتی هم که پیر شد باز هم گریه می کرد...زندگی اش را از دست داده بود و دیگر نمی توانست جوان شود.فقط یکبار گریه نکرد،وقتی که مرد و بقیه برایش گریه کردند.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد